زهرا نازنازیزهرا نازنازی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات زهرا نازنازی

زهرا نازنازی شیرین مثل عسل + واکسن 18 ماهگی

به نام خدا سلام به دوستان خوب و همراهم که از داشتن تون خیلی خوشحالم دخترک ناز و قشنگ 18 ماه و 10 روزه‌ی من مثل عسل شیرین و برای خودش خانوم شده با عروسک‌ها و اسباب بازی‌هاش بازی میکنه به کسانی که دوستشون داشته باشه ابراز محبت میکنه مثل یه طوطی اکثر کلماتی که میگیم رو تکرار میکنه نقاشی کشیدن (به قول خودش نَق )رو دوست داره کتاب خوندن و نگاه کردن تصاویر سرگرمش میکنه عاشقه آب بازی و دست شستن با خواب شب همواره مشکل داره یه چادر نماز کوچولو(به قول خودش چا ) داره که سرش میکنه و نماز میخونه و زیرلب هم یه چیزایی زمزمه میکنه (اون موقع است که دلم میخواد قورتش بدم ) برای دیدن جدیدترین تصاویر اینجا...
26 آذر 1390

نازگلکم 18 ماهه (یک سال و نیمه) شد

میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست  و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست میلاد تو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم روی عکس بالا کلیک کنید و بقیه ی تصاویر رو ببینید دیروز همزمان با هجدهمین ماهگرد  عسلک  با توسل به دختر سه ساله ی ا مام حسین  ع   به نیت سلامتی تمام بچه ها مخصوصا دوستای زهرا نازنازی شله زرد پزون داشتیم. البته مقدارش زیاد نبود و فقط به طبقات ساختمونمون دادیم ولی حس و حال خیلی خوبی داشت. دخترم هم در تمام مراحل همراهیم کرد.    ...
13 آذر 1390

این روزهای ما + ماه محرم + پست جامونده از آخر آبان ماه

به نام خدا حال و هوای این روزهای ما اصلا تعریفی نداره فرا رسیدن ماه محرم، دلتنگی‌های من برای مادرم، بیماری و غرغرها و بی‌خوابی‌های عسلک، حجم بالای درسها و ساعات زیاد در مدرسه بودن داداشی، سرمای هوا که باعث میشه همش توی خونه بمونیم و ... دخترکم بعد از در اومدن اون دوتا دندون سخت، با این که خیلی مراقب بودم سرما نخوره، آبریزش بینی و سرفه‌هاش شروع شد و بلافاصله بردیمش پیش دکترش تا هر چه زودتر مداوا بشه، بعد از چکاپ ماهانه که خدا رو شکر نمودار رشدش خوب بود، آقای دکتر با نگاه کردن گلوی نازنازی گفتن یه مقدار قرمزه و هنوز عفونت نکرده بهتره برای پیشگیری آمپول بهش بزنیم تا زودتر خوب بشه و دیگه مریضیش عود نکنه...
9 آذر 1390